دلم پر می کشد برایت....
264 بازدید شنبه 11 خرداد 1392 جملات عاشقانه,دلم پرمیکشد برایت
ازاینجا
که با یادت سردرگریبانم
تا آنجا
که با دلت هم آغوشم
دلم پرمیکشد برایت
ثانیه ها را میشمارم
تا وقت دیدار
دلم پرمیکشد برایت
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
محرم ماه آن عبدخدا | 0 | 227 | love77 |
دوست يابي | 3 | 320 | paniiiz |
بسلامتی خودم | 2 | 427 | golemaryam |
عکس سلفی سردار آزمون بعد از برد با تماشاگران ایران | 1 | 301 | farzad |
بسلامتی.... | 0 | 325 | love77 |
تو اینجایی ! کنار دستم .. | 0 | 319 | roya72 |
لیورپول مشتری جدید سردار آزمون | 0 | 404 | farzad |
آرسنال خواستار جذب سردار آزمون شد | 0 | 351 | farzad |
علی کریمی: برای بازگشت به پرسپولیس امید دارم/ پرسپولیس هنوز شانس قهرمانی دارد | 0 | 301 | farzad |
علی کریمی در پاسخ به کیروش: آمادهام! | 0 | 307 | farzad |
دلم پرمیکشد برایت
ازاینجا
که با یادت سردرگریبانم
تا آنجا
که با دلت هم آغوشم
دلم پرمیکشد برایت
ثانیه ها را میشمارم
تا وقت دیدار
دلم پرمیکشد برایت
به تو که فکر می کنم
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم ...
افسوس...
بد ترین حالت ممکن اینه که
وقتی باهاش قهری پیامک میاد
همه تن و بدنت میلرزه چون فکر میکنی اوونه
بعد که میبینی اون نیست
خیلی داغون میشی
ولی غرور لعنت و حرفایی که ازش شنیدی روز آخر
اجازه نمیده بهش زنگ بزنی
منتظری اون اول بیاد سمتت
اونم نمیاد
توام نمیری
یه رابطه توو اوجش به همین راحتی تموم میشه.....!
پاییز بمان... کجا می روی؟
من هنوز دلتنگم
هنوز دستهایش را نگرفته ام
پاییز بمان...
قول داده بود... تا تو نرفته ای برگردد
قول داده بود... زردی برگها را
زیر پایمان حس کنیم
پاییز بمان... وقت رفتن نیست
من هنوز نگفته ام دوستش دارم!
پاییز بمان... زمستان که بیاید و
گرمِ دستانش نباشد
سرما امانم نمی دهد
پاییز بمان... هنوز بر نگشته است
هنوز جایش خالیست... هنوز منتظرم
پاییز بمان... می ترسم تا ابد در زمستان دفن شوم...
با تو از عشق می گفتم
از پـشیمانی
و از اینكه فرصتی دوباره هست یا نه؟!...
در جواب صدایی بی وقفه می گفت:
"دستگاه مشترك مورد نظر خاموش می باشد!!!"
دیدیم نمیشود درزمین عاشق شدبه آسمان پروازکردیم
وقتی برگشتیم مارادرقفس انداختند
نتوانستیم ثابت کنیم پرنده نیستیم
ماتنها
عاشق شده بودیم
چقـــدر دورتـــر از احساسمـــ ایســـتاده ای ...!
آنجـــا کہ تو ایســـتاده ای ...
صـــدای مـــرا همـــ نمی شـــنوی ...!
چہ برســـد بہ دلتنگـــی ...
سرخوشآنــــَ ـﮧ مَے خُنـدمـ ، شوخے مے کنمــ و تــو نمیدانے
چقـدر سختـ آستـ
احساسـ خفگے کردטּ پشـــت ایـن نقابِــ لعنتــے!
ســـرمـــ را شایـــد بتـــوانند گرمـــ کـــنند دیگرانـــ ...
اما وقتــیتو نیستـــی ...
هیچ کســـ نیستـــ دلمـــ را گرمـــ کنـــد ...
بَدتریـــن دَرد ، مُــردَن نیست
دل بَــستن به کسیــه که
سهم تو نیستـــ...
شوخی ِ بــدی با من کرد
خــدا
با آفرینـش تـو...
همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره
همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی
... ... همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه
دیگر نه مشترک هستی نه مورد نظر.
گمم نکن...
در گوشه ای از حافظه ات آرام مینشینم.
فقط بگذار بمانم.
یه نفر ازم پرسید:میشناسیش؟
هـــــــــــــزار تا خاطره اومد جلوی چشمم
امـــــــــــــا
فقط یه لبخند زدم و گفتم:
میشناختمش.
پرم از تنهایی..
پرم از هرچی دلتنگیه..
پرم از دلشوره..
از بی تو بودنها..
پرم از اشکهایی که باید رو شونه های تو خالی کنم..
چرا نیستی؟چرا احساست نمیکنم ..!
بدجور دلم گرفته..
این نفس کشیدنای اجباریو نمیخوام..
این خنده های تلخو و زورکیو نمیخوام..
دلم آرامش میخواد..
خدایا آنقدر خرابم که هیچ مرهمی آرامم نمی کند!
مرا در آغوش خود بگیر؛ دلم آرامشِ خدایی می خواهد.
دیدی ای غمگین تر از من
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
امروز هم شکست
عهدی که با آمدنت بسته بودم...
منتظر خداحافظی من نباش
من
هر که را به خدا سپردم
پــــــــــــــــــــس نیاورد..